مي گم دموكراسي هميشه هم خوب نيست ها، قبول داريد؟
زماني كه امام خميني با اصلاحات شاه مقابله مي كرد و مي گفت زنها توي اين كشور نبايد راي بدن (دوستان همه مي دونند كه من خودم بدجور مدافع حقوق زنانم، نزنيد لطفا!) احتمالا فكر همين روزها رو مي كرده. يك نمونه از مضرات دموكراسي همين انتخابات رياست جمهوري خودمون. دكتر فراهاني هم يك راي داره، دانشجوها و متفكران هر كدوم يك راي، چراغعلي حردانيان نژاد هم يك راي! (آقاي چراغعلي حردانيان نژاد يك انسان خيالي است با حداقل معلومات و حداقل تفكر! توهين به دهاتي هاي محترم مملكت نباشه، بنده خودم اهل روستاي آق زيارت از توابع شهرستان هشترود هستم. اينجا بحث معلومات و بينش سياسي مطرحه) اما ملاكهاي اين آقاي چراغعلي چيه براي راي دادن؟ مي گم خدمتتون: «طرف مسلمونه، آدم خوبيه، اينقدر تو دهات ما وام داده به مردم، خدا خيرش بده. طويله ي فلاني خراب شده بود، رئيس جمهور اومده بود، رفت نامه داد دو ميليون وام بدون بهره بهش دادند. و از اين حرفها
حالا الان معضلي شده اين قضيه توي اين كشور. جماعت تحصيلكرده مدام نگران راي اين دسته از مردم (كه اتفاقا بخش زيادي از مردم رو هم تشكيل مي دن) هستن و اتفاقا راي اين دسته هم بدجور تاثير گذاره (نمونه ي بارزش، راي آقاي كروبي توي دوره ي قبل رياست جمهوري) و كانديداها هم به جاي اينكه تلاش براي جذب آراي افراد تحصيلكرده و با معلومات بكنند (كه كار خيلي سختيه و بايد كلي سوال و جواب پس بدن) مي رن و تلاش مي كنند واسه جذب آراي شهرستان ها و دهات . نتيجش مي شه چيزي كه همه داريم مي بينيم
دموكراسي جايي جواب مي ده كه مردم معلومات داشته باشند. روزنامه خوندن جزو ملزومات اساسي دموكراسيه، تلويزيون بي طرف جزو لوازم اصلي دموكراسيه، منتقد متخصص با اجازه ي آزادي بيان كه مدام متهم به مافيا بودن نشه، جزو ابزار اصلي دموكراسيه. بدون اينا دموكراسي يعني كشك! مفهومي نداره
اينجاست كه آدم متوجه مي شه تفاوت دموكراسي فرانسه رو با دموكراسي ما. اونجا معلومات بالاست، بي سوادي پايينه و هر كسي كه راي مي ده (هر كسي كه نه، اما خيلي از مردم) با بينش راي مي دن. اينجاست كه آدم متوجه مي شه چرا تمام كشورهاي ضعيف دنيا، مردمشون بي سوادند. اينجاست كه آدم مي فهمه چرا ژاپن شده ژاپن ، چون كه يك نفر بي سواد هم نداره. و اينجاست كه آدم متوجه نمي شه چرا وضع آموزش و پرورش و دانشگاه هاي اين مملكت اينقدر خرابه